در کدام پازل بازی میکنیم؟
افزایش فشارهای دشمنان برای مقابله با انقلاب اسلامی از طریق تهدیدات مختلف امنیتی - نظامی و تحریم اقتصادی، ضرورت هر چه بیشتری تدبیر و همگرایی بین مسئولین نظام اسلامی را فراهم آورده است. این مساله تا بدانجا اهمیت داشت که رهبر معظم انقلاب اسلامی مجددا در بیانات خود در سفر به خراسان شمالی بارها بر این مساله تاکید ورزیده و مسئولین نظام را به همگرایی و وحدت دعوت نمودند.
اما متاسفانه در روزهای اخیر شاهد اوج گیری اختلافاتی هستیم که بخشی از توان و انرژی مسئولین نظام را بیهوده صرف خود کرده است! و این در حالی است که با دقت در آن به سادگی متوجه بیاساس بودن آن خواهیم شد. به واقع موضوعی مورد مناقشه و درگیری واقع شده که از ضرورتها، نیازها و واقعیتهای جامعه بسیار دور بود و مبنایی برای ظهور و بروز آن نمیتوان یافت.
در حالی که انتظار میرود همه توان دولت صرف کنترل، مدیریت و بازگردان آرامش به وضعیت بیثبات بازار ارز و طلا گردد، درخواست رئیس دولت برای بازدید از زندان اوین و تبدیل آن به مناقشه بین دو قوا، آن هم با صدور نامههایی سرگشاده، چه وجهی میتواند داشته باشد؟ براستی در شان مسئولین قوای کشور است که اینگونه به مقابله با یکدیگر پرداخته و با متهم کردن دوسویه، از وجاهت و اعتبار نظام اسلامی بکاهند؟
بنظر میرسد که اینگونه رفتارها بیش از آنکه دلیلی منطقی داشته باشد، محصول علل و عواملی است که در پشت پرده مدیریت چنین اقداماتی قرار دارد! در بررسی علل روانشناسانه این قبیل اقدامات، باید بیشتر به تیپولوژی و شخصیت چهرههای اصلی جریان انحرافی منسوب به دولت توجه نمود. این جریان نشان داده که علاقهمند است تا از طریق اقدامات و تصمیم گیریهای شاژ، هر از گاهی به افکار عمومی و جامعه شوک وارد کرده و حواسها و توجهات را به خود جلب نماید! لذا هر چند روز یکبار باید منتظر انتشار اخباری خارق عادت! از این جریان باشیم.
این جریان یکروز با طرح مسایلی در باب باستانگرایی و بزرگنمایی افراطی شاهنامه و فردوسی و کوروش و غیره و ذالک احساسات را جریحه دار کرده و روز دیگر با مخالف با طرح ارتقاء امنیتی اجتماعی نیروهای انتظامی و مسئولین مربوطه را تحت فشار قرار میدهد. یکروز از طرح مذاکره با آمریکا سخن به میان آورده و روزی دیگر خود را دوستدار رژیم صهیونیستی معرفی میکند! موارد متعدد دیگری را نیز از این قبیل میتوان بر فهرست اقدامات جریان انحرافی میتواند افزود که از عدم سلامت شخصیتی عناصر پشت پرده این جریان حکایت دارد! با چنین وضعیتی روان شناختی! روحیه شازگرایی و علاقمندی به غیرقابل پیش بینی بودن! وقتی تشدید میشود که بدانیم این جریان از چند جهت دچار مشکلات عدیده ای میباشد:
1- سوء تدبیر و مدیریت در عرصه اقتصادی در کنار عوارض ناشی از تحریمها، کار را بر این جریان سخت کرده و در مقام مسئولیت، در معرض پاسخگویی قرار داده و از اعتبار و جایگاه اجتماعی آن کاسته است. این جریان برای خروج از این وضعیت، تلاش دارد تا با مشغول سازی و فریب افکار عمومی و پرت کردن حواسها از موضوعات اصلی جامعه از پاسخگویی بگریزد و از فشارها بکاهد. ضمن آنکه با فرافکنی مسئولیت وضع موجود را بر دوش دیگران بگذارد.
2- قرار گرفتن در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پایان کار هشت ساله رئیس جمهور، و در نتیجه کنار گذاشته شده این جریان از مناصب اجرایی کشور، نیز از عوامل دیگری است که در بررسی چنین اقداماتی باید مورد توجه قرار گیرد. این جریان در تلاش است تا به هر نحو ممکن در قدرت باقی مانده و حوزه نفوذ و اختیارات خود را از دست ندهد. و این در حالی است که برای موفقیت در انتخابات با مشکلات عدیدهای مواجه است. از جمله آنکه نامزد مورد علاقه این جریان به احتمال بسیار زیاد بدلیل سوابق نامطلوب ثبت شده برای وی از فیلتر شورای نگهبان که وظیفه بررسی صلاحیت نامزدهای انتخاباتی را برعهده دارد، عبور نخواهد کرد. گزینه های جایگزین نیز یا دچار همان مشکل تائید صلاحیتند و یا آنکه از وجاهت و اعتبار لازم برای جلوه توجه اکثریت برخوردار نمیباشند. ضمن آنکه اقدامات واگرایانه این جریان و فاصله گرفتن از اصول و آرمانهای مورد علاقه ملت، از محبوبیت و اعتبار این جریان به شدت کاسته است. این وضعیت موجب شده که شکست در انتخابات آتی از همینک به کابوسی برای جریان انحراف بدل شود. شکستی که میتواند پرونده سیاسی این جریان را برای همیشه باطل نماید.
در چنین شرایطی است که نوعی اقدامات عجیب و غریب و ساختارشکنانه میتواند بار دیگر این جریان را در معرض تماشای عمومی قرار دهد! مخالفت با تعطیلی روزنامه شرق، تلاش برای بازدید رئیس جمهوری از زندان اوین، آخرین اقداماتی است که در این راستا میتوان آن را تحلیل نمود که به ظاهر در جهت جلب آراء خاکستری و کسب رای از سبد اصلاح طلبان صورت گرفته است. این جریان برای ماندن در قدرت حتی از نزدیکی به جریان فتنه گران نیز ابایی ندارد و سرآخر آنکه معتقد است یکی از راههای کسب رای، تخریب تمامی رقیبان و مخالفین است! لذا باید منتظر هجمه های رسانه ای همه جانبه این جریان علیه همه آنهایی که از اردوگاه اصولگرایان احتمال نامزدی آنان وجود دارد، بود.
خطاب به این جریان باید گفت که در برابر چشمان بصیرت ملت ایران که دل در گرو رهنمودهای حکیم فرزانه انقلاب اسلامی دارند، چنین اقداماتی نه تنها دستاوردی نخواهد داشت، بلکه بلعکس موجب خواهد شد که بیش از پیش هویت این جریان برای ملت آشکار گردد. خطاب به مسئولین نیز باید عرض شود که شایسته نیست در حالی که همه نشانه ها از ضرورت وحدت و انسجام مسئولین برای عبور از مشکلات پیش رو حکایت دارد؛ با اعتماد به جریانی منحرف فرصتها را سوزانده و ناخودآگاه در پازلی بازیگر شویم که منافع ملی را نادیده گرفته است.
نوشته شده توسط :مهدی سعیدی::نظرات دیگران [ نظر]